من رفتنی‌ام دوستان، لطفا حلالم کنید!

من رفتنی‌ام دوستان، لطفا حلالم کنید!

من رفتنی ام
دارم میمیرم!
خودمو به چندتا دکتر داخلی و خارجی هم نشون دادم. اما همگی متفق القول گفتن که هیچ کاری از دستشون بر نمیاد.
شاید خدا کریم بود و من نمُردم....
اما واقعا اگر من بمیرم دیگه خدا کریم نیست؟

دوستان!
من از زمانی که فهمیدم رو به موت هستم خیلی ناراحت بودم و مدت ها تو منزل خودمو حبس کرده بودم، گوشه گیر بودم و با هیچکس حرف نمی زدم

بعد از چند روز کنج عزلت رو با آغوش گرم مردم عوض کردم
از خونه خارج شدم و مث مردم زندگی رو از سر گرفتم و منتظر ملک الموت نشستم

به زندگیم طبق روال سابق ادامه دادم
اما انگار از امروز به بعد با مردم فرق دارم؛ و بزرگترین تفاوتم هم همینه. من «رفتنی ام» و گویا آنها تا ابد زنده ان

دیگه مهربون شدم، زخم زبون های مردم آزارم نمی ده.
برای دنیا نقشه نمی کشم، بدجنسی نمی کنم
بین مردم هستم اما سعی می کنم بهشون ظلم نکنم
اگه ماشین عروس ببینم براشون از صمیم قلب آرزوی خوشبختی می کنم
کار می کنم اما به حرص ندارم.

گاهی به حرص و طمع مردم می خندم. آخه یادش رفته که اونم یه روزی مث من باید همه اموالش رو بذاره و بره
من با این مساله کنار اومده بودم اما انگار اونا یادشون رفته که رفتنی ان

شدم مث پیرمردا! برا همه جوونا آرزوی خوشبختی می کنم!

سرتون رو درد نیارم
مخلص کلام اینکه؛ این چند روزی که دارم با این واقعیت زندگی می کنم انگار خیلی راحت شدم، سبک شدم، راحت تر از قبل زندگی می کنم

راستی دوستان
به نظر شما خدا منو می بخشه؟ از گناهام می گذره؟ از اینکه برای ترس از مرگ سعی کردم تا ادم خوبی بشم، این خوبی رو ازم قبول می کنه؟

نمیدونم
توکل به خودش

راستی
شاید از خودتون بپرسین من چقدر وقت دارم!
راستش من از یک ثانیه تا چندین سال بیشتر وقت ندارم!
مریض نیستم اما تو قرآن خوندم بالاخره من هم میمیرم!

پیش چندتا دکتر داخلی و خارجی هم رفتم و گفتم: آیا شما می تونین کاری کنین که نمیرم؟
اما همشون متفق القول گفتن که کاری از دستشون برام بر نمیاد!
همه ما رفتنی هستم
یکی زودتر و یکی دیگه دیرتر
امروز اطلاعیه دوستم رو بر سینه دیوار می زنند و فردا اطلاعیه من رو!
تمام این حرف ها رو زدم تا ازتون طلب حلالیت کنم

دوستان!
اگر من طلوع آفتاب فردا صبح رو ندیدم حلالم کنید
برای شب اول قبرم دعا کنید
از شب اول قبر خیلی می ترسم
اما خدا کنه حسین (عليه‌السلام) بر سرم منّت بذاره و تا کربلاش رو ندیدیم منو از این دنیا نبره
تنها آرزوم تو این دنیا قدم زدم تو بین الحرمینه
همون لحظه ای که دو دل میشی! بیدل می شی
بهترین دوراهی دنیا...

قربون قدمای خسته ات حسین جان
صدای قدمات داره میاد!
دوستان حلالم کنید
یا علی/منبع: جلبک ستیز



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


[ جمعه 1 ارديبهشت 1391 ] [ 6:26 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]